اونی که می خوام من

اونی که می خوام من:

اونی که می خوام من

نه ستارست نه فرشته

اخه من دیگه می دونم

دوره این حرفا گذشته

مثل شیرین و نمی خوام

که دروغ باشه تو کارش

عشق فرهاد و ببینه

ولی خسرو بشه یارش

مثل لیلا رو نمی خوام

واسه مجنون ناز بیاره

بشکنه چینیش و اما

اخرش تنهاش بزاره

عشق و رو هوس نمی خوام

که فقط یه لحظه باشه

از پی عشق زلیخا

پشت یوسف پاره باشه

نمی خوام از پشت ابرا

یه فرشته باشه یارم

که اگه یه وقت بخوامش

نتونه بیاد سراقم

مثل حوا رو نمی خوام

که تو عشقش حیله باشه

که ادم با خوردن سیب

از خدا شرمنده باشه

نمی خوام که همدم من

توی عشقش کم بیاره

من براش دیوونه باشم

اون بگه دوسم نداره

اونی که می خوام من

نه ستارست نه فرشته

یکی هست مثل خودم

ولی اون اخر عشقه

آشنای غم تنهایی من

آشنای غم تنهایی من
داغ دستان مرا باور کن که برای تو چنین می سوزد روح لغزنده شبهای مرا باور کن

که به یاد و چنین می شورد 

طپش قلب مرا باور کن که به نام تو چنین می کوبد نازنین باور تنهایی من
شعله قلب مرا باور کن
رقص آتش شدن و بودن را
تو بیا قاصدک بوته آرام خیال  

در میان غم وغوغای وصال مرگ مرداب مرا باور کن قصه عاشق صادق شدن ساحل را
ای که فقدان تو عصیان من است
غم تنهایی تو مرگ من است حاصل عمر تو بر جان من است نازنین عمر مرا باور کن

مترسک

بر سر مزرعه ی سبز فلک
 

باغبانی به مترسک می گفت :
 

 دل تو چوبین است…
 

و ندانست که زخم زبان
 

دل چوب هم می شکند…