نبودنت ...

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن … 
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر می شد …
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگی ها و نبودن هایت می شد …
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم و دردهایم را به گوش تو می رساندم… بدون تو عاشقی برایم عذاب است
می دانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم…
کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم…

می دانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب می شود
می دانم که نمی دانی بدون تو دیگر بهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جز انتظار آمدنت …

 

تمام هستی ام

در باور احساساتم

نبود تو معنی نمی گیرد

چرا که نبود تو

همه دلیل ها را با خود می برد

و هیچ قلبی بدون دلیل

نخواهد زد

ای تمام هستی ام

بودنت را همیشگی کن

که نبودنت را در باورم

جایگاهی نخواهد بود . . . 
 
 

دوستت دارم

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …

غصه هایت برای من …

همه بغضها و اشکهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…

صدای همیشه خوب بودنت را

دلم برایت تنگ شده
دوستت دارم …